ماجراهای یک همکلاسی خارجی!
خوب این روزها که به سلامتی کلاسهای فوق ما بعد از یک سال انتظار شروع شدهاند و سر کلاس میرویم؛ جای شما خالی. معمولا هر روز ماجراهای خیلی بامزهای اتفاق میافتند که این ماجراها را از این پس هر از چند...
View Articleطعم چای در استکانهای شاغلام
۱٫ خیلی خیلی بچه بودم که اگر اشتباه نکنم با گل آقا و شاغلام و آبدارخانهی همایونی در کتابخانهای که در آنجا بزرگ شدم آشنا شدم. پدرم هم هر از چند گاهی گل آقا میخرید و من هم با این که ۱۲۰ درصد (!)...
View Articleچند خاطره برای «شادگویی شبانه»
امیر مهرانی اینجا من را دعوت کرده به یک بازی وبلاگی برای نوشتن خاطراتی برای شاد شدن در شب یلدا. از این خاطرات که زیاده ولی چند تایی را که به ذهنم میرسد را مینویسم: ۱ – ترم اول دورهی لیسانس یادم...
View Articleخاطرههای غیرمرتبط با چهارشنبه سوری!
امروز چهارشنبه سوری بود و من توسط امیر مهرانی عزیز و آقای آواژ به نوشتن خاطرهی فالگوشی در زمینهی چهارشنبه سوری دعوت شدم. اما خوب با توجه به اینکه خاطرهای از چهارشنبه سوری یادم نیامد، گفتم به...
View Articleمدیریت بر خود به سبک فامیل دور!
امسال هم عید نوروز را با نوستالژی و خیال روزهای خوش کودکیمان سپری کردیم: کلاه قرمزی و پسرخاله! کلاه قرمزی با آن معصومیت و سادگی و شیطنتاش و پسرخاله با آن احساس مسئولیت و پرکاریاش، دو شخصیت محبوب...
View Article۷۰ سالگی گلآقای ملت ایران
«… من از کیومرث صابری (گلآقا) سپاسگزارم که دو بار باعث شد جماعت مرا تشویق کنند. افسوس که دیگر نمیتوانم بهجای او تشویق بشوم. اما باید راهاش را پیدا کنم و ببینم او در طنز چه کار کرده که بین مخاطبان...
View Articleنامهای به یک دوست نادیده: تصمیم بگیر که موفق بشوی
دوست نادیدهای از میان خوانندگان اینجا چند روز پیش به من ایمیل زده بودند و برای مقابله با بیانگیزگی راهکار خواسته بودند. نکتهی جالب ایمیل ایشان، اشتراکی بود که با هم داشتیم. با خواندن حرفهای...
View Article
More Pages to Explore .....